جزيره قشم در عصر ساساني
جزيره قشم در دوران ساسانيان ابركاوان (Abarkāvān) خوانده ميشدهاست.[۱] در واقع واژهٔ «كاوان»، كه در زبان پارسي ميانه به معناي «از تبار كاوه» است، به صورت يك اسم شخص در منابع يافته ميشود. ممكن است كه اين نام به شكل درگاهان / درگوان، كه به روستايي در كرانهٔ شمالي جزيرهٔ قشم، سيزده مايلي غرب شهر قشم اطلاق شدهاست، برجاي مانده باشد. به نوشتهٔ اصطخري و ابن حوقل، ابركاوان جزيي از كورهٔ اردشير خرهٔ استان فارس بود.
در ۲۳ ق. / ۴۴–۶۴۳ م. فرماندار عرب بحرين و عمان، عثمان بن ابوالعاصي ثقفي، سپاهي را براي تسخير اين جزيره گسيل داشت؛ جمعيت اين جزيره بيشتر از قبيلهٔ عبدالقيس تركيب يافته بود. مرزبان كرمان در آن جا استحكاماتي را به همراه نيرويي كوچك نهاده بود اما در پي درگيري با اعراب به قتل رسيد. آن گاه مسلمانان تهاجمات خود را به سوي جنوب ايران پيش بردند و در تَوّاج فرود آمدند.[۲]
ابركاوان در اوايل عصر اسلامي، سرزميني شكوفا و پررونق و برخوردار از شهري آباد و روستاهايي بسيار با كشتزارهايي پربار، درختان خرما و ديگر درختان ميوه بود. شهر يك مركز فعال دريانوردي – تجاري (و منبع آب شيرين براي كشتيها) بود. مسجدي كه فاتحان عرب بنا كرده بودند در ۳۳۳ ق. / ۴۵–۹۴۴ م. هنوز پا بر جا بودهاست (حدود العالم؛ مروج الذهب).[۲]
نزديك به اواخر عصر اموي، اين جزيره به پناهگاه خارجيان مبدل شده بود. در عصر ياقوت حموي (درگذشتهٔ ۱۲۲۹ م) جزيرهٔ ابركاوان شكوه و آوازهٔ پيشين خود را به گستردگي از دست داده بود به طوري كه هيچكس نتوانسته بود به او جايگاه و موقعيت درست و دقيق جزيره را بگويد
برچسب: ،